لبخندی مبارزه جویانه: شرح حال نسرین ستوده
مدافع حقوق بشر با شهرت جهانی
نسرین ستوده از سرشناس ترین وکلای دادگستری در ایران است. او چندین جایزه بسیار معتبر دریافت کرده است، از جمله جایزه آزادی اندیشه ساخاروف از پارلمان اروپا در سال 2012 که به او و جعفر پناهی به طور مشترک اعطا شد، و جایزه آزادی نوشتن باربارا گلداسمیت/پن. او با عضویت در «کمپین تغییر برای برابری» [1] و فعالیت در دفاع از فعالان حقوق زنان، کودکان محکوم به اعدام، روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر کُرد و وکلای حقوق بشری دیگر، از جمله شیرین عبادی که جایزه نوبل صلح را دریافت کرده، شناخته شده و برای بسیاری از ایرانیان قهرمانی ملی به شمار می رود.
ستوده پیش از انتخابات سال 1388 در ائتلاف همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات فعال بود. پس از فرایند پرتقلب انتخابات و اعتراض های گسترده، او از خانواده های افرادی که به دست نیروهای امنیتی کشته شدند دفاع کرد. خانه اش مورد هجوم قرار گرفت و در شهریور 1389 او را دستگیر کردند.
در بهمن 1389، ستوده به اتهام تبلیغ علیه نظام،«اقدام علیه امنیت ملی» و عضویت در سازمان غیردولتی کانون مدافعان حقوق بشر به 11 سال زندان محکوم شد. در پی فراخوان های پیگر سازمان ملل، دولت ها و سازمان های غیردولتی در سراسر جهان، از جمله فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، حکم زندان او به شش سال کاهش یافت که باید در زندان بدنام اوین می گذراند. زمانی که در زندان بود او را با دستبند برای رسیدگی به درخواست تعلیق پروانه وکالت در کانون وکلا بردند. این صحنه باعث شد که رییس کنونی فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر عبدالکریم لاهیجی خشم خود را به این ترتیب ابراز کند: «به دست هایی که باید بوسه زد، دستنبد زدند.» ستوده به تازگی در گفتگویی با فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، گفت که این اظهارات ـ که از طریق همسرش از آنها مطلع شده بود ـ به وی در زندان نیرو داده است.
ستوده پس از آزادی از زندان فعالیتش را از سر گرفت
ستوده در سال 1392 پس از سه سال به طور غیرمنتظره و بدون هر توضیحی از دولتمردان ایران از زندان آزاد شد. طی دوره زندان، او مدتی را نیز در حبس انفرادی گذراند و چندین بار در اعتراض به شرایط غیرانسانی زندان و ممنوعیت سفر به خارج دختر کوچکش و همسرش در سال 1391 دست به اعتصاب غذا زد. یکی از اعتصاب غذاها 49 روز طول کشید و باعث شد وزن او به 43 کیلو کاهش یابد. ستوده پس از آزادی، با وجود ضعف جسمانی، فوری مبارزه برای رعایت حقوق بشر در ایران را از سر گرفت.
از آن پس، او دوباره «انجمن بانوان وکیل» و «انجمن کودکان» را که پیش از زندان در بنیانگذاری شان شرکت داشت، فعال کرد. اما، وی بیشتر نیرویش را صرف راه اندازی و فعالیت کارزار تازه ای به نام «کارزار گام به گام برای لغو اعدام ـ لگام» برای الغای مجازات اعدام کرده است. تمرکز فعالیت این کارزار بر اصلاح قوانین ایران برای کاهش تدریجی و در نهایت الغای مجازات اعدام است.
فعالیت ستوده برای مبارزه با مجازات اعدام به ویژه مهم است، زیرا استفاده از مجازات اعدام در ایران در سال های اخیر رو به افزایش بوده است. بنا به اعلام ائتلاف جهانی مبارزه با مجازات اعدام 721 مورد اعدام در سال 2014، 624 مورد در سال 2013، و 580 مورد در سال 2012 در ایران اجرا شده است. برآورد می شود شمار اعدام ها در سال 2015 حتا بیشتر باشد. [2]
مجازات اعدام زمینه آشنایی برای ستوده است. در سال 1386 که او باردار و در انتظار فرزند دوم خود بود، وکالت پسری 15 ساله به نام سینا را پذیرفت که به اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود. با طی شدن تمام مراحل حقوقی، ستوده به رسانه ها متوسل شد و چندین بار از مردم برای جلوگیری از اعدام سینا درخواست کمک کرد. کوشش های او به خانواده سینا کمک کرد تا پول کافی برای نجات این پسر از اعدام جمع آوری کنند. [3] او توضیح می دهد که با وجود این، بیشتر موارد کودکان محکوم به اعدام به این پایان مثبت منتهی نمی شوند. به بیان او، موارد دفاع از کودکان محکوم به اعدام دلخراش ترین جنبه های حرفه او بوده اند.
تا چندی پیش، توانایی ستوده برای پیگیری اصلاحات قانونی بسیار محدود مانده بود، چون به رأی کانون وکلای دادگستری ایران در مهر 1393 که زیر فشار قوه قضاییه صادر شد، پروانه وکالت او به مدت سه سال تعلیق شده بود. در اعتراض به این رأی، ستوده به تحصن روزانه در جلوی کانون وکلا دست زد. پیگیری او و همراهانش سرانجام در روز 2 تیر 1394 نتیجه بخشید و او مطلع شد که کانون وکلا در رأی تجدید نظر کرده و محرومیت او را به نه ماه کاهش داده است. با توجه به سپری شدن نه ماه از زمان صدور تعلیق، ستوده اعلام کرد که درخواست تمدید پروانه خواهد کرد. در گفتگویی با ایران وایر پس از صدور حکم تازه، ستوده قصد خود برای دفاع از دگراندیشان محروم از حقوق مدنی را تکرار کرد. وی گفت: «هر تصمیمی که این شهروندان بابت اعتراض به حقوقی که از انها تضییع شده قطعا من هم به عنوان یک وکیل ویک فعال مدنی در کنار انها خواهم بود. چنانچه تصمیم به پیگیری قضایی داشته باشند، با کمال میل و افتخار این کار را خواهم کرد و چنانچه تصمیم به اعتراض مدنی داشته باشند، باز هم کنار انها خواهم بود.»
نیرویی برای دفاع از آزادی بیان
زمانی که از ستوده پرسیدیم چگونه مدافع حقوق بشر شد، گفت به عنوان وکیل ناگزیر از انتخاب بوده است: «وقتی یک وکیل شاهد محاکمات ناعادلانه باشد، وقتی شاهد اعدام زیر 18 ساله ها باشد یا باید روی برگرداند یا باید با مشکلی که شاهد آن است مواجه شود. من فکر می کنم روزی که تصمیم گرفتم از این قضایا فرار نکنم داخل حوزه فعالیت های حقوق بشر شدم.»
ستوده می کوشد با بحث و اقناع دیگران به ضرورت حمایت از حقوق بشر، ایران را از درون تغییر دهد. همچنان که به تازگی در باره درگیری با کانون وکلا گفت: «راه مذاکره هرگز نباید بسته شود اما مذاکره لوازمی دارد که چنانچه فراهم باشد باید از ان استقبال کنیم و در صورت مهیا نبودن این لوازم نباید تنها برانجام مذاکره پافشاری کنیم و باید از روش های مدنی برای اینکه طرف مقابل را به مذاکره وادار کنیم، استفاده کنیم.»
و به این ترتیب او بی هراس به ابراز نظر خود می پردازد. ستوده در صحنه کوتاهی که در فیلم اخیر جعفر پناهی «تاکسی» [4] ظاهر می شود، با لبخندی دایمی، لبخند مبارزه جویانه، به شرح گرفتاری ها و مشکلات مدافعان حقوق بشر و دگراندیشان در ایران می پردازد: «[نیروهای امنیتی] عمداً گاهی این کارها را می کنن که بدونیم تحت تعقیبیم. بدونیم مواظبمون هستن. شگردهاشون هم معلومه. اول یک پرونده سیاسی می بندند. جاسوس موساد، سیا، اینتلیجنت سرویس. بعد از توش یک پرونده اخلاقی هم در می آد. اینجا رو واسه آدم یک زندون می کنن. بیرون هستی. از زندان آزاد شدی. ولی بیرون زندان بزرگتری می شه. نزدیکترین دوستات رو بدترین دشمنات می کنن. بعدش فکر می کنی که یا باید بگذاری بری فرار کنی یا این که روزی صد بار آرزو کنی برگردی اون تو. به نظرم بی خیالش شو.»