photo by Armanshahr/OPEN ASIA / Matthieu Hackière
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
ماری نبردآیین هستم، معاون آژانس خبری باختر، فعال حقوق زن و مدیر مسؤول هفتهنامه سیرت. ماستری در رشته ژورنالیزم حقوقی بینالمللی دارم.
یک خاطره که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگی شما تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
خاطرات تلخ من مربوط به دوره سیاه طالبان است که زنان از کار کردن در بیرون وگشتوگذار در شهر نیز منع شده بودند. زمانی برای آوردن اطفالم از مکتب، دنبال آنها رفته بودم که همانجا طالبی با کیبل من را زد و این حادثه برایم بسیار سخت گذشت. آن زمان حبس شدن زنان در چهاردیواری خانهها و رکود تعلیم و تربیت در اثر کمبود معلمین زن و در نتیجه به وجود آمدن نسلی بیسواد بر نگرانی من میافزود.
چه چیزی در دوران جدید اعتمادتان را جلب کرده و شما آن را به عنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و خوب ارزیابی میکنید؟
وجود ماده ۲۲ قانون اساسی مبنی بر تساوی جنسیتی یکی از نوآوریهای خوب است و همچنان حمایت جامعه جهانی از زنان افغانستان را نیز میتوان به عنوان نکات مثبت ارزیابی کرد. حضور زنان در عرصههای مختلف از جمله عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را هم میتوان از نکات برجسته یک دهه گذشته دانست.
یکی از بهترین دستاوردهای این دوران چه بوده است؟
مواردی که پیش تر اشاره کردم، میتواند جزء بهترین دستاوردها باشد. در کنار آن ایجاد نهادهای جامعه مدنی که برای زنان کار میکنند نیز دستاورد خوبی در دهه گذشته بوده است.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
ترس من شکننده بودن دستاوردهای ۱۰ سال اخیر است، زیرا ما نتوانستیم در فرصت طلایی یک دهه گذشته کارهای بنیادی در جهت خودکفایی داشته باشیم. در معامله صلح با طالبان خطر قربانی کردن زنان و حقوق آنان از سوی جامعه بینالملل و نظام حاکم افغانستان احساس میشود.
چالش های بزرگ پیش روی افغانستان چیست؟
یکی از چالشهای مهم اقتصاد افغانستان وابستگی به کمکهای خارجی است. ما برای داشتن اقتصادی پویا و خودکفا برنامهریزی نداریم. دومین تهدید ملی و بینالمللی که افغانستان با آن مواجه است فقدان امنیت است که باعث تضعیف اعتماد مردم به آینده شده است. دوران فعلی مانند سالهای آخر ریاستجمهوری داکتر نجیب الله است. اقتصاد وابسته، کاهش امنیت، ازدیاد بیرویه مهاجرتها به خارج از کشور و ازدیاد خشونت علیه زنان، درست به مانند همان سالها خودنمایی میکند. همچنین از لحاظ روانی مردم نگران هستند که بعد از خروج نیروهای خارجی چه خواهد شد. متأسفانه برای گذار از این مرحله نه دولت و نهادهای جامعه مدنی و نه فعالان حقوق زن هیچگونه برنامهریزی ندارند تا خود بتوانیم بعد از این دوره به روی پای خود بایستیم. اشتیاق مردم برای رشد و بازسازی وطن نسبت به ده سال گذشته نیز کاهش یافته است.
فکر میکنید جامعه افغانستان اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
اگر طالبان هم در نظام آینده سهم بگیرند با توجه به تجربیاتی که از دوره قبلی حکومت خویش در رابطه با زنان دارند، با برنامهای مدرنتر خواهند آمد. همچنین مردم دیگر اجازه نخواهند داد که دوباره دروازههای مکاتب بسته شود و حضور اجتماعی زنان محدود شود. طالبان در جامعه از خود خاطرات تلخی را به جای گذاشتند که هرگز از ذهن زن و مرد این جامعه زدوده نخواهد شد.
یک خاطره که در آن حقوق بشری یکی از اعضاء زن خانواده یا آشنایان شما نقض شده تعریف کنید
برادرزاده من که دختر است به این دلیل که بیرون از خانه برای کار کردن میرود در خانه از سوی پدر و برادران خویش مورد خشونت قرار میگیرد. آنها حتی با او صحبت نمیکنند. میگویند تو بیرون برای کار کردن میروی و این برای ما لکه ننگ محسوب میشود. البته او از حمایت من و مادرش و دیگر عمههایش برخوردار است. اینها از واقعیتهای تلخ جامعه ما است.
عوامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
بیسوادی خانوادهها مخصوصاً زنان مهمترین عامل است. شما تصور بکنید زنی که در چهاردیواری خانه محصور باشد، چگونه میتواند فرزندی مطابق با زمانه را جهت رشد و تعالی تربیت کند؟ بدین ترتیب نیاز به مبارزه شدید با بیسوادی جامعه مخصوصاً زنان هست. عامل دیگر رسوم و عنعنات ناپسند است که متأسفانه از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا میکند. اقتصاد وابسته به مردان هم باعث شده تا زنان همیشه مانند موجودات نیازمند و وابسته تحت امر مردان باشند که این مسأله در ذات خود باعث کاهش رشد فکری و اجتماعی زنان شده است.
مطالبه های عمده زنان به طور کلی چیست؟
ریشهکنسازی بیسوادی مخصوصاً در زنان، داشتن اقتصاد خودکفا برای زنان و منسجم شدن مبارزات زنان در قالب جنبش میتواند از جمله مطالبات زنان باشد. تا زمانی که مبارزات ما به شکل متفرقه و غیر منسجم باشد، نمیتوانیم به مطالباتمان برسیم. زنان نصف نفوس را تشکیل میدهند، اما عملاً در پارلمان از بین ۲۴۹ نماینده، ۶۸ نماینده زن داریم و در کابینهای با ۲۴ وزیر صرفاً ۳ وزیر زن داریم. در تمامی تشکلهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، حضور زنها بسیار کم و سمبولیک است و در کنار دیگر مسائل، مبارزات متفرقه و تکنفره باعث شده تا زنها با وجود داشتن فرصتهای طلایی، جدی گرفته نشوند. همه ما باید در قالب جنبشی فعال و فراگیر حرکت کنیم.
منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
قانون اساسی کشور و جامعه مدنی نوپا اگر با مردم بیشتر همگام و همراه باشد میتواند از جمله مراکز قابل اتکا باشد.
برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
آرزو دارم مانند من یک زن محروم از همه چیز نباشد و مانند نسل ما به سادگی تسلیم جامعه و سنتهای غلط نشود و اجازه ندهد که حقوقش پایمال شود.
شما در حوزه خصوصی و عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده ازجمله تبعیض، چه کردهاید و چه میکنید؟
در نوشتههای خویش زنها را دعوت به هماهنگی و مبارزات داوطلبانه میکنم. در نهادهایی که کار میکنم مانند کمیته مشارکت سیاسی زنان افغانستان، انجام کارهای داوطلبانه جزء علاقهمندیهایم محسوب میشود و در نشریه سیرت طبق استراتیژیای که دارم، کار برای زنان را در اولویت قرار دادهام.
اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید.
نهادهایی که در راستای زنان کار میکنند، کوشش کنند منسجم باشند تا فعالیتهایشان به ثمر برسد و با توجه به تجربیات ده ساله خویش نتیجه قابل قبولی از مبارزاتمان داشته باشیم.
*********
شما می توانید روزی یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها به دو زبان در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) و وبسایت آرمان شهر http://openasia.org/ نیز در دسترس است .