Photo : Jawad Darwaziyan / Matthieu Hackière
لطفا خودتان را معرفی کنید.
نام من عبدالحفیظ منصور است. دوره ابتدایی تحصیل را در ولایت پنجشیر گذراندم. در پیشاور دوره تحصیل در مکتب را به پایان رساندم. در دانشگاه کابل رشته خبرنگاری را خواندم. فوق لیسانسم را در رشته علوم سیاسی گرفتم. پایاننامهام را با عنوان موانع توسعه سیاسی در افغانستان به پایان رساندم. از شانزده سالگی وارد کارزار جنگ شدم و به ضد نیروهای شوروی جنگیدم. بعد از آن هم در مقابل نیروهای طالبان جنگیدم. در دوره مجاهدین رئیس خبرگزاری باختر بودم. در این چند سال هم عضو مجلس نمایندگان مردم افغانستان بودهام.
یک خاطره که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگیتان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
اولین قربانی حکومت و نظام جدید که سخن از آزادی بیان، دموکراسی و حقوق بشر میزند، من بودم. در اوایل روی کار آمدن نظام جدید رئیس رادیو و تلویزیون ملی کشور بودم که بدون دلیل و مدرک مرا بلافاصله از کار برکنار کردند. این مسأله روی من بسیار تأثیر گذاشت. با اینکه حقوق بشری من آشکارا نقض شده بود، باعث نشد در گوشه خانه بنشینم و دم نزنم. بعد از این واقعه لحن من در انتقاد از دولت به شدت تند شد و پس از آن خود را برای ریاست جمهوری در آن زمان نامزد کردم.
سه دستاورد مهم این دوران (جدید) چه بوده است؟
یکی از دستاوردها مربوط میشود به برگزاری انتخابات که یکی از مؤلفههای مهم دموکراسی در هر کشوری است. برای اولین بار در افغانستان بدون تفکیک قومی، زبانی، جنسیتی و مذهبی به شهروندان حق انتخاب داده شد. دستاورد دیگر در بخش زنان بود. قوانین مدون در کشور، حقوق زنان را مشروع دانسته و زنان را به حیث شهروند درجه یک میشناسد؛ اما هنوز با ایدهآلها بسیار فاصله داریم. دستاورد دیگر در قسمت آموزش و پرورش و آگاهی عمومی است. ما تا اندازهای توانستهایم دست چپ و راست خود را بشناسیم. یعنی به اهمیت دانش و آموزش پی بردهایم. این مسأله را میتوانید در هجوم انبوهی از مردم به طرف مکاتب و دانشگاههای دولتی و خصوصی در این ده سال به خوبی مشاهده کنید.
چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را به عنوان یک نوآوری و ابتکار مثبت ارزیابی میکنید؟
برای اشاره به نوآوری زیاد دور نمیروم و یک مثال از همین روزها میزنم. بخش عظیمی از کسانی که به حیث نماینده بومی مردم افغانستان در لویه جرگه مشورتی شرکت کرده بودند به حضور نیروهای آمریکایی در کشور آری گفتند. ببینید آگاهی و شعور سیاسی مردم بسیار زیاد شده است. مردم دیگر درک کردهاند که راه مستقل شدن، راه با سعادت زندگی کردن، راه آرامش در زیر چتر صلح، تنها در گرو کار، آموزش و خدمت است. این مسأله را نیز خوب درک کردهاند که رسیدن به هیچ کدام از این مزایا جز از راه هماهنگی و همکاری با جامعه جهانی میسر نمیشود. مردم طعم برابری شهروندی را چشیدهاند. دیگر هیچ کس نمیخواهد از تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی دور باشد. اینها دستاوردهای بزرگی است.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
ترس من این است که سیاستمداران ما دست به کاری بزنند که یک بار دیگر افغانستان به انزوا کشانده شده و رابطهاش با جامعه جهانی قطع شود.
سه چالش بزرگ پیش روی افغانستان چیست؟
چالش اول سیاستبازیهای گروههای سیاسی حاکم در افغانستان است. چالش دیگر فساد اداری است. فساد اداری تقریبا تمام کشور را فلج ساخته است. چالش سوم در انتخابات پیش رو نهفته است. امکان دارد یک عده از قدرتسالاران بعد از به قدرت رسیدن، کشور را از راه سیاست غیرمتمرکزسازی منحرف کنند.
آیا فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
من در این مورد که آیا طالبان بر میگردند یا نه، مقالهای نوشتهام. باید صراحتا عرض کنم طالبان هرگز برنمیگردند. مثلا در مورد همین مسأله بسته شدن مکاتب بر روی دختران، طالبان در تطبیق سیستم آموزشی و پرورشی خود در کشور شکست خوردند. طالبان در اکثر سیاستگذاریهای اجتماعی خود عقیم بودند. چرا؟ چون درک و شناخت درستی از موقعیت تاریخی افغانستان و جهان نداشتند. طالبان صرفا شلاقی برای انتقام، تخریب و ویرانی بودند. این نگاه تمام مردم افغانستان به این گروه است. طالبان هیچ تناسبی با مردم افغانستان و خواست مدرن ایشان ندارند.
یک خاطره که در آن حقوق بشری یکی از اعضاء زن خانواده یا آشنایان شما نقض شده، تعریف کنید
در دوره طالبان یکی از خویشاوندان نزدیک مرا به زور و جبر به عقد نکاح یک مرد درآوردند. هرچه این دختر بینوا داد و فریاد کرد فایده نداشت. بعد از اینکه این دو نامزد شدند، شوهر این دختر برای کار به ایران رفت. چهار سال پس از سرنگونی حکومت طالبان دوباره به کشور برگشت؛ اما زنش او را نمیپذیرفت. این دختر تمام فامیلهای خود و شوهرش را تهدید کرد که اگر طلاقم را نگیرید من به تلویزیون طلوع میروم و همه چیز را افشا میکنم. ایشان هم از ترس آنکه مبادا بدنام شوند طلاق این دختر را گرفتند و دختر آزاد شد.
سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
مشکل نخست تفسیر محافظهکارانه از جایگاه زن در دین است. در این تفسیر به زن به عنوان جنس دوم نگاه میشود. چالش دوم حضور زنان در اجتماع است. از لحاظ عرف حاکم در اجتماع، کار کردن زن در بیرون از خانه، نوعی ننگ و عار محسوب میشود. کار زن نشانهای از بیغیرتی مرد است. مشکل دیگر فرهنگ معافیت است. این فرهنگ که گرهخورده با سنتهای قبیلهای است، دست خیلیها را برای سرکوب و تحقیر زنان باز گذاشته است. فرهنگ معافیت باعث شده تا بعضی از مردها زنان را به طرق مختلف آزار و اذیت کنند؛ بهترین مصداق این قضیه را میتوانید در آزار و اذیتهای خیابانی هر روزه ببینید.
سه مطالبه عمده زنان به طور کلی چیست؟
یکی از مطالبات زنان تفسیر تازه و حقیقی از دین است؛ تفسیری که جایگاه واقعی ایشان را در بطن دین اسلام تبیین کند. مسأله دیگر اقتصاد است. اقتصاد زندگی را نرم میکند، آگاهی را افزایش میدهد و باعث سرخوشی و اعتماد به نفس میشود. زنان نمیخواهند از این حق اولیه محروم بمانند. زنان میخواهند در چرخه اقتصادی حضور داشته باشند و رشد کنند. اگر زنان از درآمد خوب اقتصادی برخوردار باشند میتوانند به ارتقاء جایگاه خود و همجنسانشان بپردازند.
منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
یکی از منابع مهم دین است. اصلاحات گسترده دینی میتواند برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان بسیار مفید بیفتد. ما باید از منبرها آغاز کنیم. باید در منابر از حقوق زنان و جایگاه زنان در اسلام با مردم صحبت شود. همزمان باید دیگر کشورها را الگو قرار دهیم. باید ببینیم هویت زن در دیگر جوامع اسلامی از چه ویژگیهایی برخوردار است. ما باید از کشورهایی مثل اندونیزی و مالیزی یا هند درس بگیریم و از آنها الگوبرداری کنیم. اصلاحات تنها راهکار منطقی برای کشور ما است. در هر زمینهای برای تبلور هویت زنانه باید دست به اصلاحات زد.
برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
من دو دختر دارم. آرزویم این است که هر دو در آینده تحصیلکرده باشند.
در حوزه خصوصی و عمومی، یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده منجمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید؟
در حوزه عمومی چون که کار اجرایی ندارم نمیتوانم چیزی بگویم. فعالیت من محدود شده به کار قانونگذاری و نویسندگی. من در تمام فعالیتهای فکریام از برابری جنسیتی دفاع کردهام. در حوزه خصوصی باید بگویم که همانند پسرانم، دخترانم نیز درس میخوانند. در خانه خود هرگونه تبعیضی را در مورد هر فردی با هر جنسیتی از بین بردهام. چند هفته پیش برای دفاع از حقالارث یک زن از اقارب ما، هر کاری از دستم ساخته بود انجام دادم و خوشبختانه آن خانم توانست به حق خود برسد.
اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید.
میخواهم بگویم که فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهوری میشود، باید به قانون کشور احترام بگذارد و در تطبیق آن تمام تلاش خود را به خرج دهد.
شما می توانید روزی یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها به دو زبان در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) و وبسایت آرمان شهر http://openasia.org/ نیز در دسترس است .