لطفاً خودتان را معرفی کنید.
فرید حمیدی هستم. لیسانس اول خودم را از حقوق و علوم جنایی آکادمی پولیس گرفتم. لیسانس دومم را از حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل گرفتم. در حال حاضر مشغول نوشتن تز خود در مورد حقوق جزا و جرمشناسی برای اخذ مدرک فوق لیسانس هستم. مدت یازده سال است که به حیث کمیشنر و فعلاً هم به حیث معاون کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان فعالیت می کنم. در عین زمان یک مسؤولیت دولتی دارم و رییس برد خاص مشورتی رییسجمهور در تعیینات پستهای عالی دولتی هستم.
دو نمونه یا خاطرهای را که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگی شما تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
یکی از خاطراتم زمانی بود که تازه از مکتب فارغ شده بودم. منظورم سال ۱۳۶۱ است. در آن دوره از ما امتحان کانکور اخذ نشد. این مسأله مانع دسترسی تمام جوانان همسنوسال من به تحصیلات عالی و نابودی آرزوهایی بود که برای آینده خود داشتیم. این اتفاق بالای تمام عمر من سایه انداخت. خاطره دومم برمیگردد به سال ۱۳۶۹ که در انستیتوت علوم اجتماعی، بخش روابط بینالملل درس میخواندم. دولت به قصد ادغام این انستیتوت در دانشکدههای دیگر، در آن را بست. ما هم برای دفاع از حق خود دست به یک تظاهرات مدنی و بدون خشونت زدیم. متأسفانه دولت برخورد بسیار بدی با دانشجویان داشت و تظاهرات را به شدت سرکوب کرد. من به خاطر حضور در این تظاهرات به مدت یک سال در زندان کابل محبوس شدم.
سه دستاورد مهم این دوران (جدید) چه بوده است؟
فکر میکنم در کل داشتن یک قانون اساسی، در این دوران جدید یک دستاورد عظیم محسوب میشود. این قانون محصول اراده مردم افغانستان است. آزادی بیان و رشد و گسترش مطبوعات در کشور از دستاوردهای دیگر این دوره شناخته میشود. ایجاد بسترهای مناسب برای مشارکت عموم مردم مخصوصاً زنان هم تحولی بزرگ در تاریخ افغانستان به شمار میرود.
چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را به عنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی میکنید؟
به نظر من چندین دهه جنگ و خونریزی در افغانستان سبب شده که آگاهی و شعور سیاسی مردم بالا برود و تعقل جای احساسات را در اذهان عمومی بگیرد. به نظر من این تحول یک تغییر بنیادی و اعتمادبخش است.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
نگرانی من از سیاستمدارانی است که سکاندار سیاستها و تحولات بزرگ کشور محسوب میشوند. این سیاستمداران با تغییراتی که در بستر اجتماع صورت گرفته خود را هماهنگ نکرده و هنوز در حال و فضای چند دهه پیش زندگی میکنند. نه از خواستها و نیازهای مردم آگاهی لازم و درستی دارند و نه از معیارها و اصول بینالمللی و وضعیت سیاسی جهان چیزی میدانند.
سه چالش بزرگ (ساختاری، اجتماعی و فرهنگی) پیش روی افغانستان چیست؟
فکر میکنم یکی از چالشهای بزرگ، آموزش و پرورش نوپای ما است. نظام آموزشی و پرورشی کشور هنوز فاصله خیلی زیادی با معیارهای علمی و منطقی دارد. نهاد آموزش و پرورش در باروری و رشد اذهان عمومی بسیار تأثیرگذار است. تا زمانی که نتوانیم نظام آموزش و پرورش و نظام تحصیلی خود را بازسازی و نوسازی کنیم، نمیتوانیم بر مشکلات دیگری، که منشاء تمام آنها باز به همین سیستم آموزشی برمیگردد غالب شویم. هر کشوری که از مرحله جنگ عبور میکند وارد مرحله بحران میشود. در مرحله بحران، معضل فقدان اعتماد مهمترین چالش را در جامعه به وجود میآورد. فقدان اعتماد باعث میشود اکثر سیاستهای دولت، فعالیتهای جامعه مدنی و فعالیتهای مردمی با مشکل روبهرو شود و به بیراهه کشانده شود. به نظر من این مسأله هم یکی از چالشهای بزرگ پیش روی افغانستان است.
فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
همه باید بدانند و قبول کنند که این افغانستان، افغانستان ده یا دوازده سال گذشته نیست. همه چیز تغییر کرده است. جامعه امروز افغانستان اجازه نخواهد داد دوباره دروازه مکاتب بر روی هیچ کسی بسته شود. فقط مشکل اینجا است که هنوز سیاستمداران این تغییرات را نمیخواهند بپذیرند یا هضم کنند. در ظرف یک سال گذشته شاهد چندین شورش و خیزش مردمی علیه طالبان و سیاست آتش زدن مکاتب بودهایم. این امر نشاندهنده تحول بسیار بزرگی است.
سه عامل بازدارنده (ساختاری، اجتماعی و فرهنگی) در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
فکر میکنم با تمام کارها و سیاستهای دولتی و ارگانهای غیردولتی برای کاهش خشونت علیه زنان، پررنگ کردن حضور زنان در ادارات و دفاتر، مشارکت زنان در پستهای مهم و همچنین تقویت نقش زنان در سیاستگذاریهای کلان، باز هم چندان تغییری در وضعیت زنان ایجاد نشده است. یکی از عوامل تاثیرگذار در این زمینه، تفکر مردسالارانه است؛ تفکری که در ادبیات، فرهنگ، موسیقی، مناسبات اجتماعی، مباحث، رسانههای ما و در همه چیز ما رسوخ کرده و بر آن حاکم است.
سه مطالبه عمده زنان به طور کلی چیست؟
زمانی که شما در قوانین پیشبینی میکنید که تبعیض علیه زنان ممنوع است و تمام اتباع افغانستان اعم از زن و مرد دارای حقوق مساوی هستند، به نظر من باید این قضیه را تبدیل به یک تفکر بکنید. از این طریق است که ما میتوانیم اعتماد به نفس را در زنان و مردان به عنوان شهروندان برابر ایجاد کنیم.
برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
تمام تلاشم این است که هیچ گونه تصوری از تبعیض و امتیاز را در بین فرزندان دختر و پسر خود ایجاد نکنم. آرزویم این است که در آینده هم دو دخترم و هم تنها پسرم بتوانند به عنوان شهروندان افغانستان با حقوقی برابر با یکدیگر زندگی کنند.
در حوزه خصوصی یا عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده منجمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید؟
خوب میدانید که فعالیتهای کمیسیون حقوق بشر کلاً علیه تبعیض و خشونت و همچنین برای احقاق حقوق مردم است. من چه قبل از این که به کمیسیون حقوق بشر بیایم و چه در دوره کاریام در کمیسیون، همیشه از این مفاهیم دفاع کردهام و در هر جایی که بودهام از حق زنان و مسأله تبعیض صحبت کردهام.
در آخر اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید؟
میخواهم بگویم که ما سالهای دشواری را پیش رو داریم و تنها به آرزو کردن نمیتوان به جایی رسید. باید برای تغییر به صورت جدی کار کرد. ما باید برای عبور از هر مشکل و دشواریای تصمیم جدی و اراده قاطع داشته باشیم. گفتنی دیگرم به خانوادههای گرامی است: از تمام والدین محترم خواهش میکنم تا در تربیت درست و عاقلانه کودکان خود بسیار جدی و مصمم باشند؛ زیرا همین کودکان هستند که شاکله یک جامعه قدرتمند و پیشرو را در آینده میسازند.