Photo : Homaira Saqeb / Matthieu Hackière
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
حبیبه سرابی هستم،. در کابینه عدالت انتقالی به عنوان وزیر زنان کار کردم. از سال ۲۰۰۵ الی ۲۰۱۳ والی بامیان بودم و فعلاً معاون دوم زلمی رسول کاندیدای ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ هستم. متولد بغلان، اما اصالتاً از محله سراب غزنیام، ولی تذکره من از مزار شریف است. دروس ابتدایی خویش را در لیسه زرینه ولایت بغلان و ادامه آن را در مکتب نساجی گلبهار ولایت کاپیسا خواندم و در انتها از مکتب عایشه درانی فارغ شدم. لیسانس فارمسی از پوهنتون کابل را در سال ۱۳۶۰ دریافت کردم. ازدواج کرده و دارای یک دختر و سه پسر هستم.
یک یا دو خاطره مهم را که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگیتان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
زنان افغانستان از اینگونه خاطرهها زیاد دارند. با توجه به اینکه من تنها دختر خانواده بودم و ۴ برادر داشتم، ولی پدرم برادرانم را بیشتر دوست داشت و هنگامی که دیگران را لت و کوب میکرد، من را هم میزد؛ بدون اینکه گناهی را مرتکب شده باشم.
خاطره بعدی از آزارهای جنسیتی است که از جمله اذیتهای معمول در افغانستان است. به یاد دارم زمانی که به مکتب میرفتم، پسری من را اذیت کرد و من بسیار عصبانی شده و ناخودآگاه به صورتش سیلی زدم و او هم مرا به سیلی زد. با اینکه گناه و خطا را او مرتکب شده بود، به خود حق داد که مرا به سیلی بزند.
سه دستاورد مهم این دوران (جدید) چه بوده است؟
وجود قانون اساسی، مخصوصاً ماده ۲۲ قانون اساسی برای زنان که برابری جنسیتی را مطرح کرده است، یک دستاورد مهم محسوب میشود. همچنین ازدیاد شاگردان دختر در مکاتب که از دیدن ایشان لذت میبرم و تدویر برنامههای دادخواهی زنان در قالب گروههای بزرگ و به صورت جنبشی، هدفمند و همچنان حضور زنان در پارلمان و سیاست از جمله دستاوردهای خوب محسوب میشود.
چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را به عنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی میکنید؟
تدویر کنفرانسهای متعدد درباره افغانستان در سطح بینالمللی، مانند کنفرانس بن یک و بن دو، کنفرانسهای برلین، استانبول، توکیو و توجه سیاستمداران دنیا و فکر کردن ایشان به افغانستان به عنوان یک هویت مستقل، برای من به عنوان یک سیاستمدار مهم است. حس داشتن هویت مستقل افغانستانی، در من شیرینی خاصی را ایجاد میکند؛ زیرا من نیز مانند هزاران افغان طعم تلخ مهاجرت را چشیدهام و بیهویتی را با گوشت و پوست لمس کردهام.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
مهمترین ترس این است که افراطیگرایی دوباره در افغانستان حضور پیدا کند و مانع حضور زنان در اجتماع گردد. این برای من به عنوان یک سیاستمدار و یک زن نگرانکننده است.
بزرگ ترین چالش پیش روی افغانستان چیست؟
حکومتداری خوب یکی از مسائل بسیار مهم است؛ زیرا امنیت، بیکاری، کشت مواد مخدر و فساد اداری از جمله چالشهای ناشی از نبود حکومتداری خوب و تطبیق قانون است. اگر تطبیق قانون صورت بگیرد و حکومتداری خوب به وجود بیاید، تمام این چالشها و مشکلات را میتواند حل کند.
فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و فقدان حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
هرگز نه. به این دلیل که آگاهی زنان زیاد شده است. حتی آگاهی زنان نسبت به ۳ سال قبل متفاوت است. زنان شبکههای خوبی ساخته اند. ایجاد شبکههای اجتماعی به نفع زنان و شبکهسازی بین خودشان گام مثبتی است که در جهت ظرفیتسازی برداشته اند. جامعه جهانی هم این اجازه را نخواهد داد؛ زیرا آنها در افغانستان سرمایهگذاری کرده اند و خون فرزندان آنان در افغانستان به دلیل پاسداری از آزادی ریخته شده است و شرم خواهد بود که آنان این موضوعات را نادیده بگیرند و چشمپوشی کنند؛ مگر اینکه حکومتی دیکتاتوری روی کار بیاید.
یک خاطره را که در آن حقوق بشری یکی از اعضاء زن خانواده یا آشنایان شما نقض شده، تعریف کنید؟
وقتی که به گذشته برمیگردم اولین چیزی که در زندگی شخصی و خانوادگیام، در ذهنم تداعی میشود، نقض حقوق بشری مادرم است که به شدیدترین شکل مورد خشونت قرار گرفته بود و همین مسأله مرا مقاوم و مبارز ساخته است.
سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
عرف و عنعنات ناپسند که متأسفانه نقشی برتر از قانون و شریعت بازی میکند. باید در این زمینه به مردم آگاهی داده شود. موضوع دوم فقر است. در خانوادههای فقیر، زنان اولین قربانیهای خشونت هستند. سطح پایین تحصیلات زنان نیز از جمله این عوامل محسوب میشود. اگر زنان درس بخوانند تا صنف ده و یازده بیشتر نمیخوانند و به زنی کسی داده میشوند، ازدواج میکنند و اجازه رفتن به دانشگاه را ندارند تا ظرفیتهای خود را بلند ببرند.
سه مطالبه عمده زنان به طور کلی چیست؟
باید زنان از لحاظ اقتصادی خودکفا باشند و خودکفایی اقتصادی میتواند از لحاظ ارزشی برابری زن و مرد را در پی داشته باشد. میزان سطح دانش زنان باید رشد کند و زنان بتوانند تحصیلات عالی خویش را ادامه دهند تا توانایی آنان رشد کرده و همردیف با مردان در اجتماع ظاهر شوند. در کنار این مسائل برنامههای آگاهیدهی همراه با تغییر در قوانین به نفع زنان نیز مهم است.
منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
شبکههای دادخواهی زنان در نهادهای جامعه مدنی در مجموع و مطبوعات بسیار نقش برجسته و مفید دارند. گرچه قانون پشتوانه خوبی برای زنان در تمام جوامع است، در افغانستان قانون به تنهایی نمیتواند تکیهگاه باشد. من به عنوان والی بارها شاهد نقض حقوق زنان در دستگاههای عدلی و قضایی بودهام. گروههای پارلمانی مسؤولیتپذیر را نیز میتوان جزء این دسته محسوب کرد، اما متأسفانه در افغانستان این گروهها نتوانستهاند به شکل درست و مفید منسجم شوند و نقش اساسی خویش را ایفا کنند.
برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
او در حال ادامه دادن تحصیلات خویش در مقطع دکتری در آمریکا است و آرزو دارم دختری توانمند باشد تا برای مردم این مرز و بوم مخصوصاً زنان مصدر خدمت باشد.
در حوزه خصوصی یا عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده، منجمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید؟
در خانواده خویش بین دختر و پسر فرقی قائل نشدم و به همین دلیل دختر من رشد خوبی داشته است. همچنان کوشیدهام اعضاء مرد خانواده را متوجه مسؤولیتهایشان در قبال زنان و دختران بکنم. در حوزه فعالیتهای عمومی سعی کردهام که فیصله را به نفع زنان انجام دهم؛ به عنوان مثال در بامیان از ازدواجهای اجباری و زودهنگام جلوگیری کردهام که در این مورد قصههای زیادی برای گقتن دارم. همچنان ایجاد شبکه دادخواهی جامعه مدنی در بامیان نیز از افتخارات من است که از جمله حامیان سرسخت و قوی آنان بودم و هستم.
اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید.
من به این باور هستم که زنان باید در تقویت و ظرفیتپروری خویش بکوشند و تحصیلات خویش را ادامه دهند تا بتوانند به عنوان یک فرد کارا برای جامعه خویش و مخصوصاً برای زنان مفید باشند.