علاوه بر همدردی ضروری و کامل باید به یاد قربانیان احترام بگذاریم و از خانوادههایشان، دوستان نزدیکشان و همهی کسانی که هدف بی رویهی حملههای بزدلانه به دمکراسی و ارزشهای آن واقع شدند، حمایت کنیم.
باید بدون انعطاف در دفاع از ارزشهایمان و در مقابل رفتار غیرانسانی و نیز در واکنش به تنفرپراکنی فاشیستها و پوپولیستهای جویای بلاگردان بایستیم. باید متحد بمانیم، از آزادی، برابری، حقوق بشر دفاع کنیم بدون این که این حملهها را بهعنوان بهانهیی برای نقض این حقوق اساسی بپذیریم و بگذاریم جوامعمان در جنگی بی پایان خود را گم کنند.
جنگ
جنگ اکوسیستمی سیاسی، مالی و صنعتی است که به عاملان متعدد اجازه میدهد تا قدرت خود را با محدود کردن آزاداندیشی و آزادیهای مدنی تحکیم کنند: دولت، صنعت و تجارت اسلحه و، سرانجام، نظام مالی.
جنگ همچنین لحظهیی است که دشمنی تعریف و خلق میشود. علیه چه کسی میجنگیم؟ دولت فرانسه تصمیم گرفته علیه داعش اعلام جنگ کند و با این کار به این سازمان تروریستی عنوان «پرافتخار» دشمنِ ملت اعطا کرده است. اما به راستی از این گروه جنایتکاران رادیکال که از اسلام بهعنوان سلاح نابودی دسته جمعی استفاده میکنند، چه میدانیم؟
تنها یک چیز قطعی از جنگ میدانیم: چه زمانی آغاز میشود. اما، هرگز نمیدانیم چگونه و چه زمانی پایان مییابد. و آتش بس تاکنون هرگز با دشمنی متغیر و بدون موجودیت حقوقی، رخ نداده است.
صنایع اسلحهسازی، عامل اصلی جنگ
اسلحه و اقتصاد سرمایهداری سودبر از فروش اسلحه بدون تردید یکی از عاملان جنگ هستند. آیا منطقی و خوشایند است که اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل بزرگترین فروشندگان اسلحه بر روی کرهی زمین هستند؟ واقعیت بدون تردید این است که عربستان سعودی در شورای حقوق بشر نشسته است، با وجود اینکه این حکومت پادشاهی افراد را بهجرم اندیشه شکنجه میکند و میکشد. بنابراین، بازار اسلحه چه چیزی را پنهان میکند؟
واقعیت جغرافیای سیاسی حمایتگری: دولت فرانسه به فروش بیسابقهی اسلحه به رژیمهایی افتخار میکند که دغدغهیی نسبت به آزادی بیان و حقوق بشر ندارند. در سال ۲۰۱۵، مجموعِ فروش اسلحهی فرانسوی بالغ بر ۱۶ تا ۱۷ میلیارد یورو است و هر فرصتی برای نشان دادن گلهای سرسبد سلاحهای کنونی فرانسه، فرصت مهمی برای پرکردن دفتر سفارش فروش است. عربستان سعودی از لحاظ حجم مالی قراردادها بزرگترین مشتری سلاحهای فرانسوی است. عربستان سعودی همچنین دومین واردکنندهی اسلحه و خریدارِ دیپلماسی در جهان است و بهرغمِ داشتن سلاح در مقیاس بزرگ، عاملی فرعی در ایجاد ثبات در خلیج فارس و در حقیقت یکی از عاملان بیثباتی منطقه است.
اینجاست که دورویی کشورهای تولیدکنندهی اسلحه آشکار میشود: تجارت اسلحه باید رشتهیی از مقررات بینالمللی را رعایت کند، اما جریان فروش اسلحه نشان میدهد که کنترل بر صادرات اسلحه به میزان زیادی بر اساس کثرت خرید کشورهای خریدار و نیز گستردگی فساد تغییر میکند. بازار اسلحه بهترین جا برای قاچاق و دیپلماسی موازی است که قطعاً بدترین نتایج را به بار میآورد بدون این که مسوؤلیت پیامدها را بپذیرد.
تضعیف دولت فرانسه در اثر سیاست عملگرا
داعش با کشتن جوانانی که جمعه شب در پاریس تفریح میکردند، بهطورِ قطع و یقین به فرانسه و نیز به روش معینی از زندگی، آزادی، حقوق مدنی و انسانیت حمله کرده است.
با وجود این، دولتهای فرانسه، که در اثر چند دهه سیاست عملگرا تضعیف شدهاند، پی در پی به کشورهایی امتیاز داده و تجارت کردهاند که برایشان حقوق بشر فقط مفهومی امپریالیستی برای مقابله با اقتدار آنها به شمار میرود.
حکومت فرانسه، با تأکید بر اقتدار دولت از طریق برتری فناوری، وارد نوعی از منطق جنگ میشود که با توجه به ماهیت دشمن، محکوم به شکست است. جهادگرایان پاسخ فناوری پهپادها ـ هواپیماهای بدون خلبان ـ را با پهپادِ فقرا ـ بمبگذار انتحاری، سرباز پیادهی بدون فکر، خلبان اتوماتیک ـ میدهند.
دمکراسیهای ما ضعیف عمل کردهاند
چشم بستن بر پروژههای متقابل تمدنها، شعارپردازی کهنهی ملیگرایی را تقویت میکند، آن هم درست در جایی که هیچ زمینهیی ندارد. جهادگرا دشمنی از درون و برآمده از ضعف اجتماعیـروانشناختی و تنفر او از تمدنی است که بهآن دسترسی ناچیزی دارد.
بعضی از جوانان راندهشده که از تأثیرگذاری متقابل در چارچوب گفتوگوی محترمانه دربارهی تفاوتها ناتوان هستند، در اثر سخنرانیهای ضداقتدار دربارهی طبقه و نسل که آنها را حملهیی به هویت و عزت خود حس میکنند، به نظریات بنیادگرایانهی اسلامی رهنمون میشوند و در عقاید آخرالزمانی فرقهگرایانه معنا و مفهوم مییابند.
دمکراسیهای ما در دفاع از آزادیهایی که گران به دست آمده اند ضعیف عمل کردهاند؛ با شکست در تضمین زندگی آبرومند و بدون تبعیض برای همگان؛ با پذیرش مداخلهی خارجی در ساماندهی به دین؛ با ضعف در ریشهکن کردنِ سخنان تنفرآمیز در منشأ آنها؛ و با دادن اجازه به سلطنتهای نفتی و دیکتاتوریها برای این که سکوت ما را دربارهی عملکردهای ضد عزت انسانی آنها بخرند.
زشتی نظام مالی جهانی
فراموش کردن زشتی نظام مالی جهانی اشتباهی جدی است که موفقیت منطق جنگ را تضمین میکند. سفتهبازی، آژانسهای بسیار پرقدرت رتبهگذاری وضع اقتصادی کشورها، نهادهای بینالمللیِ مشتاق به خفه کردن کشورهای بدهکار برخی از دلایلی هستند که در مرگ دمکراسیها سهم دارند.
اشرافیت مالی که مارک چِزنی در کتابش «از جنگ بزرگ تا بحران دائمی» محکوم میکند، از سال 1914 در قدرت بوده و همیشه بقا و استقلال خود را از قدرت سیاسی تضمین کرده است و آن را از عمل به نفع عموم و علیه انحراف آشکار خود ناتوان کرده است.
نائومی کلاین، نویسندهی کتاب «دکترین شوک» شرح میدهد که چگونه سرمایهداری فاجعهساز با استفاده از استراتژی «شوک» (برای مثال، تغییر رژیم، جنگ و غیره) برقراری دکترین اولترالیبرالی را امکانپذیر میسازد که فقط بر نابرابری میافزاید.
دولت فرانسه تصمیم گرفت برای اجرای پیمان ثبات، بودجهی تأمین اجتماعی و خدمات عمومی (از جمله بودجه پلیس محلی و انجمنهای مردمیِ فعال در جلوگیری از رادیکالیسم) را کاهش دهد. اکنون، دولت بدون توجه به ارقام پیمان ثبات دوباره بودجه در اختیار خدمات کنترل و مراقبت قرار میدهد.
دولت که در رویارویی با تحول در اقتصاد و پاسخگویی به خواستهای اجتماعی ناتوان است، نیروی خود را بر برقراری مراقبت بیشتر به نام تضمین امنیت شهروندان متمرکز کرده است. وضعیت اضطراری و قوانین سختگیرانهتر بر ساماندهی اجتماعی ما تأثیر خواهند گذاشت. این قوانین، همچون گذشته، برای اهداف دیگری به جز مبارزه با تروریسم به کار خواهند رفت و خطر به کارگیری آنها برای سرکوب جنبش ضداقتدارگرایی وجود دارد.
این تغییرات در بودجه به نفع کنترل کلّی به سود اشرافیت مالی است که فقط یک چیز میخواهد: در نظم و آرامش مقرراتزدایی کند. تمام بحثها دربارهی هرجومرج مالی که به بحران ۲۰۰۸ منجر شد پایان یافته اند.
آقای رئیس جمهور، نباید اشتباه بزرگی دربارهی دشمن و هدف جنگ مرتکب شد. بگذارید گفتههای شما را در زمانی که نامزد ریاست جمهوری بودید در سخنرانی لوبورژه طی مبارزه انتخاباتی ریاست جمهوری فرانسه 2012 به یاد آوریم:
«مخالف واقعی من (...) نام ندارد، چهره ندارد و حزبی ندارد. این مخالف هرگز در انتخابات شرکت نخواهد کرد، هرگز انتخاب نخواهد شد. و با وجود این، حکومت میکند. مخالف من نظام مالی است. این نظام مالی خود را از هر قانونی، هر اخلاقی و از هر کنترلی آزاد کرده است.»
شما به لطف اصول جمهوری و دمکراسی انتخاب شدید. یکی دیگر از گورکنهای آن نباشید.