رفیع بهروزیان، فعال عرصه موسیقی و مدیا: از انقلاب رسانه‌ای حمایت می‌کنم

30/04/2014
کارزار مبارزاتی
en fa

رفیع بهروزیان، فعال عرصه موسیقی و مدیاست. او بیش از ۲۳ سال در ایران به عنوان مهاجر زندگی کرده و پس از سقوط طالبان به افغانستان بازگشته است. بهروزیان از انقلاب رسانه‌ای به عنوان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای دهه اخیر یاد کرده، می‌گوید: «معتقدم تنها با جامعه‌ای آگاه و روشن می‌توان به کشوری مستقل و آباد تبدیل شد.» او آرزو دارد دختران افغانستان را در بیرون خانه کسی آزار ندهد، یا به جرم تحصیل مسموم نشوند یا اسید به صورت‌شان پاشیده نشود، خودسوزی نکنند و…

photo by Armanshahr/OPEN ASIA / Matthieu Hackière

لطفاً خودتان را معرفی کنید.
رفیع بهروزیان هستم. ۱۳۵۷ در هرات به دنیا آمده‌ام. با آغاز جنگ‌های داخلی، خانواده‌ام ایران مهاجرت کردند و بیش از ۲۳ سال در ایران به عنوان مهاجر افغان زندگی کردیم. پس از سقوط طالبان به افغانستان بازگشتم و در عرصه مدیا فعالیت کردم. زمینه کاری و تحصیلاتم در موسیقی و مدیای صوتی و تصویری است و بیش از هشت سال است که در این عرصه مشغول کار هستم. مرکز فرهنگی دف را نیز تأسیس کرده‌ام.

یک یا دو خاطره مهم را که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگی‌تان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
بستگی به این دارد که ابتدا محدوده حقوق خود را به عنوان بشر تعریف کنم. مطئناً به عنوان یک شهروند افغانستان تعریفم کاملاً متفاوت از تعریفی است که در جهان اول برای هر شهروند داده می‌شود. به هر رو، اگر از هر تعریفی بگذریم، هر روز و هر لحظه‌ای که جناب جلالت‌مأب، رییس جمهور، قاتلان هموطنانم را برادر خطاب می‌کند، حقوقی نه برای خود می‌بینم و نه برای دیگران.

سه دستاورد مهم این دوران (جدید) چه بوده است؟
دستاوردهای این دوره در مقایسه با حکومت‌های گذشته در حوزه اجتماعی بی‌نظیر است. آزادی بیان، حضور اقلیت‌ها و حق‌خواهی ایشان چیزی است که تاکنون اتفاق نیفتاده بود. انقلاب رسانه‌ای هم به روند رشد فکری جامعه کمک شایانی کرده است.

چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را به عنوان نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی می‌کنید؟
به شدت از انقلاب رسانه‌ای حمایت می‌کنم و معتقدم تنها با جامعه‌ای آگاه و روشن می‌توان به کشوری مستقل و آباد تبدیل شد.

مهم‌ترین ترس امروز شما چیست؟
به عنوان شخصی که طعم تلخ دوران حکومت طالبان را چشیده است، شاید بزرگ‌ترین ترسم با توجه به سیاست‌های چندپهلو و نامشخص دولت، از دست دادن موقعیت فعلی و از دست رفتن تمام یافته‌های سال‌های اخیر باشد.

سه چالش بزرگ پیش روی افغانستان چیست؟
در بحث ساختاری، مسأله قومیت و تبار است که نیازی نمی‌بینم به آن بپردازم. در بحث اجتماعی، نبود اعتماد و حس مسؤولیت نسبت به یکدیگر و نسبت به کل کشور است. هنوز به هیچ عنصر این سرزمین باور نداریم. همه چیز در پرده ابهام است. همه به تاریخی ۵۰۰۰ ساله افتخار می‌کنیم در حالیکه بازی را به کشوری ۵۰ ساله باخته‌ایم. در حیطه فرهنگ، نبود تصویر و تعریف واضح از فرهنگ مشکل ماست. در واقع دچار توهمی به نام فرهنگ هستیم. گذشته از آثار مخرب جنگ بر وضع حاضر، نیاز به تعریف دوباره از فرهنگ داریم. هویت و افتخارات ملی، فرهنگ کار، فرهنگ شهروندی و… شاید مهم‌ترین عناصر سازنده اجتماع و فرهنگ آن باشند.

فکر می‏کنید جامعه افغانستان اجازه خواهد داد دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
جامعه ما از لحاظ فکری جامعه‌ای مستقل نیست. در بهترین شرایط، جامعه نبوده که تصمیم گرفته، بلکه همیشه برای جامعه تصمیم گرفته‌اند. اما باور من این است که جامعه جوان امروز به هیچ وجه حاضر نیست تا به این سناریوی سیاه و پلید بله بگوید.

یک خاطره را که در آن حقوق بشری یکی از اعضاء زن خانواده یا آشنایان شما نقض شده، تعریف کنید
تلخ‌ترین خاطره من از مادرم است که چند سال پیش در هرات دچار سکته مغزی شد و به کما رفت. پزشکان هرات او را جواب کرده بودند و تنها راه را برای درمان، بردن سریع او به ایران پیشنهاد کرده بودند؛ متأسفانه بعد از دو هفته به او ویزه دادند.

سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
عامل اول نبود اگاهی عامه در مورد زنان و توانایی ایشان ست. جامعه‌ای که مردسالار است تنها به زن نگاهی استفاده‌جو دارد. در بسیاری موارد، خود خانواده است که زنان را از حضور منع می‌کند. جبر تاریخی چند سده‌ای و نگاه جنس دومی به زن تا جایی تأثیر داشته است که امروز زنان نیاز به آگاه شدن و باور کردن به توان خود دارند؛ و در اخر افراطیونی که بر اساس تاریخ و مذهب، حضور زن را در اجتماع منع می‌کنند.

به نظر شما سه مطالبه عمده زنان به طور کلی چیست؟
اینکه زنان چه می‌خواهند یا اصلاً چیزی می‌خواهند را نمی‌دانم؛ اما در یک کلام اگر بگویم تمام حقوق شهروندی که برای مردان است، باید زنان نیز بدون کوچک‌ترین تبعبض از آن برخوردار باشند.

منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
تا جایی که اطلاع دارم، وزارت زنان، بخش زنان سازمان ملل و فعالان جوان و آگاه زن که خوشبختانه رو به افزایش هستند قابل اتکا هستند. البته الگوسازی و داشتن زنان موفق و سرشناس در جامعه، عنصری است که روند بلوغ و روشن شدن ذهن زنان را تسریع می‌بخشد.

برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
آرزو دارم زمانی که به مکتب می‌رود، در راه کسی او را آزار ندهد یا به جرم تحصیل مسموم نشود یا اسید به صورتش پاشیده نشود، خودسوزی نکند و…

در حوزه خصوصی و عمومی یعنی فعالیت‌های مدنی و حرفه‌ای، برای رفع موانع ذکر شده منجمله تبعیض چه کرده‌اید و چه می‌کنید؟
در حیطه کاری خود تاکنون کار شایان ذکری انجام نداده‌ام، اما در چند مورد با نهادهای جوان در اجرای طرح‌هایشان برای زنان همکاری داشته‌ام؛ به طور نمونه برگزاری کنسرت دهه چهل همراه با شادروان همایون هنر در همکاری با گروه بانوان هدیه. اما متأسفانه باید اعتراف کنم که کاری در خور شأن زن و مادر تاکنون انجام نداده‌ام.

در آخر اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید.
پیامی ندارم، اما می‌خواهم از تمام مادران و زنانی که در ویرانی و جنگ هیچ نقشی نداشته‌اند و همیشه مادر و مهربان مانده‌اند از سوی مردان سپاسگذاری کنم.

***********

شما می توانید روزی یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها به دو زبان در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) و وبسایت آرمان شهر http://openasia.org/ نیز در دسترس است .

بیشتر بخوانید