مجیب مهرداد :جامعه به توانایی های زنان اعتماد ندارد

25/03/2014
کارزار مبارزاتی
en fa

مجیب مهرداد، استاد دانشگاه و صاحب امتیاز مجله پرسش در پاسخ به پرسش های ما بارها بر اعتقادش بر حفظ حقوق زنان تاکید می کند و مهم ترین خواسته های زن امروز افغانستان را ارتقای آگاهی حقوقی، آموزش و پرورش و حضور مستقیم در سیاست گذاری های حکومت می داند. مهم ترین ترس او برگزار نشدن انتخابات پیش رو و از بین رفتن تمام دست آوردهای ده ساله اخیر است. چرا که به گفته وی اگر انتخابات برگزار نشود جامعه افغانستان دوباره باید از صفر شروع کند.

Photo : Zamarey Faqiri / Matthieu Hackière

لطفا خودتان را معرفی کنید.
من مجیب مهرداد هستم. استاد دانشگاه البیرونی و صاحب امتیاز هفته نامه پرسش.

یک خاطره از نقض حقوق بشری خودتان که زندگیتان را تحت تاثیر قرارداده، تعریف کنید.
در دوران طالبان ما باید با پوشش خاصی که طالبان برای مکاتب تعیین کرده بودند به مکتب می رفتیم. یکی از روزها من بدون پوشیدن لنگی به مکتب رفتم. به خاطر این خطا مرا از صنف اخراج کردند و به مدت یک هفته از تحصیل محروم شدم.

سه دستاورد مهم دوران جدید چه بوده است؟
به نظر من توسعه و گسترش رسانه ها، بالا رفتن سطح آگاهی مردم و گسترش اطلاع رسانی و فعالیت در زمینه زنان از مهم ترین دستاوردها بوده است.

چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و شما آن را به عنوان یک نواوری و ابتکار مثبت ارزیابی می کنید؟
سرازیر شدن سرمایه های خارجی به کشور و نیز ثروت اندوزی و سرمایه گذاری جنگ سالاران و روی آوردن ایشان به بنگاه های اقتصادی و رقابت های مالی می تواند نشانه ای از اطمینان خاطر باشد. یعنی تنها چیزی که در برابر جنگ سالاران به عنوان قوه ای بازدارنده وجود دارد و مانع جنگ و درگیری آن ها با یکدیگر می شود، تصور از دست رفتن سرمایه ها و منابع اقتصادی و نیروی درآمدزایی آن ها است.

مهمترین ترس امروز شما چیست؟
مهم ترین ترس من برگزار نشدن انتخابات پیش رو و از بین رفتن تمام دست آوردهای ده ساله اخیر است. اگر انتخابات برگزار نشود و ما باز به طرف یک حکومت موقت برویم، باید دوباره از صفر شروع کنیم.

سه چالش بزرگ پیش روی افغانستان کدام است؟
من فکر می کنم که سطح پایین سواد مردم افغانستان یکی از بزرگترین چالش های ماست. به دلیل این که سطح سواد و آگاهی مردم کم است، مردم کمترین آگاهی را نسبت به حقوق خود دارند و همراه با آن سطح توقعات مردم نیز بسیار پایین است. مثلا مردم فکر نمی کنند که حکومت به عنوان دستگاه اجرایی باید در خدمت آنان باشد. چالش عمده دیگر گسترش ناامنی در سطح کشور است. هرچه بیشتر به سال ۲۰۱۴ نزدیک می شویم به همان نسبت حلقه ناامنی به سمت مراکز شهرها تنگ تر می شود. چالش دیگر نگاه تقلیل گرایانه نسبت به زنان کشور است. بی اعتمادی نسبت به نقش موثر زنان در سازندگی، حکومت داری، امور آموزشی و پرورشی و دیگر نهادهای تاثیرگذار جامعه. در مجموع می توان گفت که در جامعه هیچ اعتمادی نسبت به توانایی های زنان وجود ندارد.

فکرمی‏کنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
هرگز! خوشبختانه امروز تنها چیزی که مردم افغانستان با تمام قوا از آن گریزانند بازگشت به گذشته است. هرگز مردم نمی خواهند به دوران تاریک طالبان بازگردند. درست است که امروزه همه از وضعیت موجود شاکی اند، از حکومت شاکی اند، از نهادهای عدلی و قضایی شکایت زیادی دارند، از بیشتر خدمات شهروندی محروم اند اما با همه این مشکلات، مردم درون همین ساختارهای مدرن موجود زندگی می کنند و حاضر نیستند که از این مزایا و امتیازات بگذرند.

یک خاطره که در آن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده و یا آشنایان شما نقض شده، تعریف کنید
مادر من فقط نه سال داشت که تن به ازدواج داد. او در هنگام ازدواج تقریبا هجده سال با پدرم تفاوت سنی داشت. به همین دلیل، سال های زیادی از زندگی مادر و پدرم دچار بحران بوده است.بنابراین مادرم همه دوران جوانی خود را با تلخ کامی و مصیبت از سر گذراند.

سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصه های اجتماعی، اقتصادی سیاسی و فرهنگی چیست؟
به نظر من در حوزه فرهنگی بی سوادی و کم سوادی زنان یکی از عوامل بزرگ بازدارنده حضور زنان محسوب می شود. از لحاظ اقتصادی نبودن فرصت و موقعیت کار برای زنان نیز یکی از عوامل بازدارنده است. زنان چه از لحاظ دینی و چه از لحاظ اقتصادی تحت استعمار مردان قرار دارند و از هرگونه استقلال مالی محروم اند. این باوری رایج در افغانستان است که زن را باید در خانه نگه داری و در جهان محدود به چهار دیواری خانه غوطه ور شود. جامعه افغانستان هنوز زن را به عنوان یک عامل مهم در چرخه اقتصادی نشناخته است. در عرصه سیاسی نیز عده ای با این طرز تفکر که «زن ناقص العقل است» سعی می کنند که زن را از دستگاه سیاسی کشور کنار بگذارند.

مهم ترین مطالبات زنان افغانستان چیست؟
یکی از خواسته های زنان ارتقای آگاهی حقوقی شان است. خواست بعدی زنان به آموزش و پرورش مربوط می شود. زنان خواهان افزایش سطح سواد خود هستند تا بتوانند از تمام تسهیلات و فرصت ها برای بالا بردن سطح سواد شان به نحو احسن استفاده کنند. خواسته بعدی مشارکت سیاسی است، یعنی زنان حقوق و جایگاه اصلی خود را در دستگاه دولت خواستارند تا به طور مستقیم در سیاست گذاری های حکومت نقش داشته باشند و از حقوق خود دفاع کنند.

منابع و مراکزقابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
نهادها و سازمان هایی که در این ده سال در بخش زنان کار کرده اند دست آوردهای بسیاری دارند. حداقل در مراکز شهرها، آگاهی ای که در اذهان عمومی در باره حقوق زنان و مسایل جنسیتی وجود دارد به برکت همین سمینارها، کارگاه های آموزشی و همایش های مختلف است. شما می بینید که وقتی قانون منع خشونت در پارلمان به تصویب نمی رسد، جمع بزرگی از زنان به صورت نظامند و برنامه ریزی شده به خیابان ها می ریزند و به این عمل اعتراض می کنند.

برای دخترتان چه آرزویی دارید؟
اگر دختری داشتم آرزویم این بود که در جامعه ای زندگی کند که عاری از هرگونه خشونت و ستیز باشد. آرزو دارم برایش محیطی را فراهم کنم که در آن هیچ گاه شبحی به نام مرد سنتی بر سرش سنگینی نکند و در جامعه ای باز و آزاد زندگی کند.

با توجه به صحبتهای خوبی که شما در این مصاحبه انجام دادید شما در حوزه خصوصی و یا عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفه ای خود برای رفع موانع ذکر شده من جمله تبعیض چه کرده اید و چه می کنید؟
در حوزه خصوصی باید بگویم فضای خانوادگی ما طوری شکل یافته که من خودم را در آن سطح نمی بینم که به کسی چه زن و چه مرد تعیین تکلیف یا امر و نهی بکنم. من در فضای خانوادگی با همه همکار و با خواهرانم دوست هستم. در حوزه عمومی، در این ده سال من در اکثر فعالیت هایی که در راستای احقاق حقوق زنان بوده سهم فعال داشتم. مثلا در راهپیمایی هایی که بر ضد پدیده خیابان آزاری زنان در کابل برگزار شد و یا در تظاهراتی که در حمایت از قانون منع خشونت علیه زنان بود حضور فعال و مستمر داشتم. در زمینه حقوق زنان و مسایل زنان نیز مقاله هایی نوشته ام و همیشه در نوشته هایم از زن و هویتش دفاع کرده ام.

اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید.
می‏خواهم مطلبی را در مورد تفکیک فضای خصوصی از فضای عمومی بگویم. معمولا ما افغان ها در فضای خصوصی خود به همسران، خواهران و مادران خود نوعی آزادی نسبی را پاداش می دهیم. ولی به محض این که خواهر، همسر و یا مادر ما پایش را از در خانه بیرون می گذارد تمام آزادی های او نابود می شود و به شدت تحت کنترل و نظارت قرار می گیرد. مصداق آن را به راحتی می توان در مورد زن هایی که در شهرها زندگی می کنند دید. از یک طرف در فضای باز و راحت خصوصی خواسته ها، توقعات و انتظارات شان بالا رفته است ولی از طرف دیگر در حوزه عمومی از بسیاری حرکات و محدودیت ها رنج می برند و دچار سردرگمی می شوند. این مساله باعث بروز بحران روحی عمیقی در روح زن افغانی شده است.

**************

شما می توانید روزی یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها به دو زبان در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) و وبسایت آرمان شهر http://openasia.org/ نیز در دسترس است .

بیشتر بخوانید